January 15, 2006

ضد حال

ضدحال يعني وقتي يه قرار لطيف تو اينترنت داري وصل نشي ضدحال يعني وقتي منتظر فيلم مورد علاقت هستي برق بره ضدحال يعني بعد از کلي مصيبت که بابات برات موبايل ثبت نام کرده همه سيمکارتا بياد جز مال تو ضدحال يعني روز تولدت دوست پسرت جلوي دوستات فقط يه شاخه گل بهت بده و تو هم جلو همه سوسک بشي ضدحال يعني دوست دخترتو بيرون با يه پسر ديگه ببينن ضدحال يعني يه جلسه سر کلاس نري فقط همون يه جلسه استاد حضور غياب کنه ضدحال يعني با شکم گرسنه بري تو صف ژتون تموم کرده باشن ضدحال يعني يه هفته قبل از اينکه جشن تولد بگيري خاله مامانت فوت کنه ضدحال يعني قبض تلفن بياد 987979543456547979794654687 تومن ضدحال يعني بعد از کلي مخ زدن تو اينترنت همينکه بياي به نتيجه برسي اشتراکت تموم بشه ضدحال يعني با.۹.۷۵ افتادن ضدحال يعني صبح ساعت ۷ بري سر کلاس استاد نياد ضدحال يعني بعد اينکه کلي افه زبان اوومدي نمره زبانت۱۰ بشه ضدحال يعني داداش کوچيکت ۲شاخه مودمو اشتباهن بزنه تو پريز برق ضد حال يعني بري عروسي خانمها و اقايون جدا باشن ضدحال يعني هيستوري رو پاک نکني همه ايميلاتو داداشه فضولت بخونه ضدحال يعني نفر ۱1کنکور شدن ضدحال يعني پژو آر- دي ضدحال يعني فيلم ژاپني ضدحال يعني عشق يه طرفه ضدحال يعني گل خوردن دقيقه 92 مثل گل اس اس به پس پس ضدحال يعني صبح روزي که با دوستات ميخواي بري کوه بارون بياد ضدحال يعني از سرويس دانشگاه جا موندن ضدحال يعني با ماشين بابا جريمه شدن ضدحال يعني سلام کني جوابتو ندن ضدحال يعني عينکت سر جلسه امتحان بيفته زمين بشکنه ضد حال يعني سر جلسه امتحان خودکارت تموم بشه ضدحال يعني با دوست دخترت بري کافي شاپ دخترخالتو ببيني ضدحال يعني تاکسي سوار شي وسط راه بنزين تموم کنه ضدحال يعني دفترچه تلفنتو گم کني ضد حال يعني اونيکه خيلي دوستش داري رو نتوني ببيني
اينا رو دوستم ياشار نوشته بود حيف آمد نگذارمش

No comments: