January 08, 2006

فرهنگ2

اول اينكه امتحان دارم و نميرسم زياد بنويسم. بعد هم يك امتحان تقريبا راحت دارم فكر كردم يك خورده قل قل كنم بد نباشه.
يك نكته اي كه در مورد فرهنگ ايراني ميخوام بگم تاريخ پرست بودنشونه .
تازه جالبي قضيه اينه كه اكثريت اين ملت نميدونن كه تاريخ اين سرزمين چي بوده .
ما چرا اين طوري هستيم. چرا هيچ رشد نميكنيم و اين جور چيزها .
اگر فرهنگ جمعي رو يك موجود باشعور فرض كنيم مثل موريانه ها كه كلوني شون يك موجود باشعوره و
رفتارهاي كاملا پيچيده اي داره تفاوتهاي فرهنگي رو ميشه به تفاوتهاي فردي بين آدمها نسبت داد .اكثريت رفتار آدمها و همچنين جوامع بشري از روي عادته . ساده ترين دليلي كه ميشه براش آورد اينه كه عادت كردن به هر چيز مصرف انرزي توي اون كار رو پايين مياره ( حالا ذهني يا فيزيكي ) . يك قانوني هست كه ميگه طبيعت دوست داره هميشه كمترين انرزي رو براي رسيدن به بيشترين بازدهي مصرف كنه . همون طوري كه تغيير كردن ادمها سخته تغيير توي فرهنگها هم خيلي سخته . الان همه ميگن چرا جوونها به فرهنگ توجه نميكنند چرا مثلا احترام به بزرگتر كم شده . چرا هر چي يك پيرمرد بگه جوونها گوش نميدن . چرا مثلا شكل لباس پوشيدن اينطوري شده . و يك عالمه چراي ديگه خوب اينا همه نشون ميده كه تغيير كردن چقدر مقاومت ايجاد ميكنه . براي اينكه فرهنگ مردم عوض بشه كار لازمه . تلاش لازمه . همه بايد به اين فكر باشند كه به سوي بهبودي سيستم بروند. ولي توي ايران يك مشكلي هست اون كسايي كه ميخوان سيستم رو عوض كنند اينقدر تعدادشون كمه كه هر حرفي بزنند نه تنها از سوي جامعه پذيرفته نميشن بلكه هر چي بيشتر سعي ميكنن كه اونها رو تا جايي كه ميشه له كنند . به هر حال اين قصه سر دراز دارد ....

No comments: