January 25, 2006

مطلب جديد

بالاخره پسر حاله ام رو بعد از 6 ماه ديدم اينقدر حرف زديم كه كف كرديم
خيلي بده كه آدم هم حرف نداشته باشه قكر كنم بايد دنبال يك هم حرف بگردم
چند تا نكته جالب:
ما الان دقيقا در شرايط جنگي به سر ميبريم و با استفاده از اين مطلب دار و دسته
احمدي نژاد دارن همه چيز رو سر جاش ميگذارن.
فقط يك چيز مونده اون هم اينه كه خامنه اي رو بر دارن و مصباح رو بگذارند جاش.
اين سياست اتمي هم فقط براي خفه كردن ملته. معمولا به همچين چيزهايي ميگن كوچه علي چپ
دوم : نقش پدر توي خانواده بود كه من بالاخره فهميدم درگيري با باباها از كجا سرچشمه
ميگيره . تمام قدرت پدر در اينه كه تو رو به خودش وابسته نگر داره. حتي 40 سالت هم
كه بشه دوست داره بري پيشش و مثلا ازش كمك بخواي . من واقعا در درك نقش پدر بايد بيشتر فكر
كنم. تا اينجا كه خوب كار نكردم
سوم : بهتره كه اعتقاداتت رو به زبون بياري .اگر از گفتنش به آدمهاي معمولي ميترسي بهتره كه
كسي رو پيدا كني كه ظرفيت تحملش رو داشته باشه .چون اعتقاد كلا سياله و ممكنه با تعريف نكردنش
براي خودت از دست بديش..
چهارم: من تازه علت كشته شدن دو نويسنده پوينده و مختاري رو توي قتلهاي زنچيره اي فهميدم .علتش
اين بود كه اونا داشتن راوي توي قصه رو حدف ميكردن. و داستانشون اول شخص بود
آخر : ايدئولوژي من طوريه كه به راحتي ميتونم موجود پليدي بشم و تنها مانع جلوي اين كار من
اعتقاد به كارما ست

No comments: