August 02, 2007

احساسات

فيلم مردی ازآتش رو نگاه ميکردم

داشت از طرف در باره احساسش توي دوران بچگيش ميپرسيد

از مرده پرسيد : تو خوشحال بودي؟

گفت خوشحالي فقط يک حالت ذهنيه , يادم نمياد

الان که دارم نوشته هاي قبليم رو ميخوندم , خيلي خوب ميفهمم که طرف چي گفته

خوب احساسم الان نسبت به اون موقع خيلي متفاوته

نميتونم اون حس رو لمس کنم , چون بايد به وجودش بيارم

ولي ميتونم به خاطر بيارم که چه اثراتي داشت و من چکار کردم

چرا وقتي به خاطرات قبليت نگاه ميکني به نظرت مسخره ميان

اونها همون احساسي بودن که اون موقع داشتي

الان ديگه اونا نيست چون شرايط ديگه اونجوري نيست

پس فقط عقله که کار ميکنه

1 comment:

[<( - _ - )>] ® said...

hi!
i came here casually... your blog is nice, i liked your great sudoku... see you..
greets from chile!