December 22, 2005
امتحان رو دادم . زياد خوب نشد. ولي ديگه بيشتر از اين ازم بر نميومد. اونوقت ايناي ديگه اينقدر نوشته يودن كه كاغذها داشت ميتركيد.
من هيچي اخه آدم فوق ليسانس هم سوال حفظي بده. واقعاً كه
دكتر جكيل و مستر هايد
ديشب و پريشب توي برره دكتر جكيل و مستر هايد رو درست كرده بودن. كلي حال كردم. ايده جالبي بود.
فيلم اصليش رو ببينيد قشنگه.
اين برره اينقدر عوض شد كه اصلا يك چيز ديگه شد. دعواش رو كه بيخيال شدن. غذا خوردن رو هم بيخيال شدن
بعد نظام دو برره كه بهش ميگفتن نظام شد دو برره . بعد نصف آدمهاش رفتن. فكر كنم اگر
اين داستان نويسهاش نبودن بايد مينداختيمش دور. ميشد زير اسمان شهر 12
غيبت دو روزه
دو روز تلفن خونه قطع بود ببين چي شد.
به تريد كه نرسيدم . ايميل هم چك نكردم اصلا . تنهايي هم شده بود قوز بالا قوز
خيلي فشار مياره تو اين شرايط تنهايي . خونه ميشه عينهو زندان (اونم انفرادي ) اوه
تاكسي
بعد از ظهر يك كاري داشتم رفتم تا حافظ بعد رفتم آزژانتين بعد با مترو برگشتم خونه. از سر فلكه دوم تا خونه كه هميشه ماشينها صف ميكشيدن
ايندفعه ادمها وايساده بودن. ماشينهاي مسافر كش هم پر من هم اونجا علاف ، چكار
ميتونستم بكنم ؟ نيم ساعت فقط وايسادم تا يك پرايدي كه داشت ميرفت خونه دلش سوخت و سوارم كرد آخه
به اين ميگن حمل ونقل عمومي؟
بقيه ماشين دارها هم كه در كمال بي اعتنايي رد ميشدن. يك جوري نگاه ميكنن به بقيه بي ماشينها كه
انگار بقيه اضافيند.
كلي حرص خوردم كه اگر اين پولهايي كه توي بورس و فاركس دادم رفت داده بودم ماشين خريده بودم. الان اينجوري نبودم. ولي خوب روزگاره ديگه همينه كه هست
اين لينكه جالبه
order
يك چيز جالبي ميگذارم در مورد گذاشتن اوردر.
ولي بعدا
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment