April 30, 2006

مهاجرت استراليا 3

بعد از اينكه ويزاي درس خوندن رو بيخيال شدم يك س 4 ماهي فاركس كار كردم و
مهاجرت رو بهش فكر نكردم ولي بعد ديدم با فوق گرفتن اينجا
باز هم فايده نداره براي من ايجا موندن . وقتي از لحاظ فرهنگي نتونستم
با جامعه رابطه برقرار كنم . خلاصه بعد از اون رفتم سراغ ويزاي كار
اون موقع نميدونستم كه ويزاي كار چطوره و يك وكيل خيلي زرنگ هم
برگشت گفت خيلي راحته رفتن اونجا با ويزاي كار و 3 4 ماهه ويزا رو ميدن
و بعد ميري اونجا به راحتي داخل استراليا اقدام ميكني براي مهاجرت
قيمت ها هم از 1.5 مليون تا 4 مليون براي ويزاي كار فرق ميكرد
براي زبان هم بايد امتحان ايلتز رو 4.5 بشي از9
خلاصه داشتم اين مدلي ميرفتم كه فهميدم مشكلاتش چيه و بيخيالش شدم
ويزاي كار خيلي بيخوده . ميدونيد اسمش چيه
work and holiday
معنيش اينه كه ميري استراليا براي گردش و كار . چيزي كه تو ايران شناخته شده نيست
يعني توي هيچ كاري نميتوني بيشتر از 3 ماه بموني . معمولا كار متناسب با رشته ات
گير نمياري . كارهاي با درامد پايين و موقتي رو ميتوني بگيري
همون ظرفشويي و تميز كاري و اينا . توي هيچ جايي هم نميشه بيشتر از 3 ماه وايساد
بيشتر براي آشنا شدن با فرهنگ وشرايط اينو ميدن و كار كردنش هم فقط براي
خرج خورد و خوراكت كافيه . هر وقت اقامت دائمي گرفتي ميشه براي كار دائم اقدام كرد
كه با ويزاي كار توي استراليا هم نميشه اقدام كرد . چون شرايطش اونجا كار كردن 18 ماه
مدوام و در رابطه با رشته است . كه قاعدتا با ويزاي كار جور در نمياد
سكس
IF you can tolerate it , this group blog is about sexual problems in iran

April 29, 2006

dad

By the time a man realizes that maybe his father was right, he usually has a son who thinks he's wrong.

اگر دنبال رفيق تو اينترنت ميگرديد اينجا رو ببينيد
راهنمايي جالبي كرده

April 28, 2006

جنگ

چنگيدن با تمام دنيا چه حالي داره ها؟ (: حالا ميفهمم چرا خارجي ها
احمدي نژاد رو با هيتلر مقايسه ميكنند
احتمالا با چند تا موشك زپرتي كره شمالي ميخواد آمريكا رو بفرسته هوا
فقط نميدونه كه اول ما ييچاره ها ميريم هوا
اگر ميتونيد در بريد حتما بريد

تعهد

نميدونم تا كي بايد تعهد داشته باشم . تا كي بايد براي يك
نفر ديگه وايسم . واقعا نميدونم . اگر اين تعهد رو از دست بدم
اصول اخلاقيم درب و داغون ميشه
تو يك ميدون وايسادم همه دارن دورم چرخ ميخورن
اگر براي كسي ارزش قائل نشي و اداي تعهد رو در بياري
اون چيزي ميشي كه بهش ميگن : گرگ
و من دوست ندارم (ميشه گفت الان) سكس
وقتي گرگ شدي مسلما دوست ميداري . بديش همينه
اين چند وقته نوشتنم همچين راه افتاده
امروز رفتم براي كلاس زبان . ولي زود در آمدم . فكر كنم اگر خودم فشرده تر
كار كنم سريعتر بتونم پيشرفت كنم . بعد هم براي امتحانش يك سري
نكته كنكوري داره كه اونها رو هم از اول تابستون ميرم دنبالش
توي اين ماه هم پروپوزال ميدم( ميخوام بدم اقلاً) سكس
تا چه پيش آبد

April 27, 2006

نه

اگر يك رفيقت كه فكر ميكردي خيلي با هم خوبيد بگذاره بره و يك دفعه اي
يك ماه ازش خبري نشه چكار ميكنيد؟
من اصلا فكر نميكنم توي ايران رفاقت معني داشته باشه
همه چيز براي منفعت شخصيه . و كسي بازنده است كه امكانتش رو به
راحتي در اختيار دوستش بگذاره و بعد ببينه كه خودش مونده و خودش
همين هاست كه باعث شده همه سعي كنند كه زرنگ تر بشند
اين جا يك مقاله است در مورد زنان در اسلام
ببينيدش بد نيست

April 26, 2006

بدن سازي

امروز بالاخره همت كردم و استارت بدن سازي رو زدم
الان هم اينقدر خسته ام كه به زور اينا رو تايپ ميكنم
اون جيزي كه بايد در درون من اتفاق ميافتاد مثل اينكه اتفاق افتاده
احساس خوبي دارم . نه براي رفتن بدن سازي ، بلكه براي برنامه ريزي
و هدف مند شدنم . تغييرات رو كم كم حس ميكنم به وجود مياد و هر چيزي
كه با مرور زمان جلو بره بهتر به عمل مياد
ميخوام تا سال آينده مثل اين بابا بشم : سكس
البته هيكلش ها (كله خودم خوبه) خوشگله
يك چيز ديگه: امروز بالاخره فيلم سفارش دادم 70 تا با هم
به راحتي ميتونم تا آخر سال از وقتم لذت ببرم
البته سريال دوستان:
friends
رو هم كه بخرم ديگه تكميله
در ضمن اين رو ببينيد براي اطلاعات عمومي فقط

ازدواج يك نفره

به يكي پيشنهاد دوستي دادم
گفت اگر قصدت ازدواجه ايرادي نداره
نميدونم اين دختراي ايراني رفاقت رو چرا با خواستگاري عوضي ميگيرن
خوب اگر خوب باشي و ازت خوشم بياد خوب پيشنهاد ازدواج هم ميدم . اين طبيعيه
ولي از همون اول كه نميشه بگي من قصدم ازدواجه
يعني حداقل من نميتونم اين جوري سر ملت رو كلاه بمالم
اگر فرهنگت ميگه بايد با خواستگاري عروسي كني ديگه چرا ميري سراغ
رفيق بازي كه بعد بخواي شرط و شروط بگذاري ؟
خدائيش همه چيمون چپه است
sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس sex سكس

April 25, 2006

بگير بگير

امروز ماشين پليسها رو ديدم توش يك فاطمه كوماندو نشسته بود
بعد هم شنيدم بگير بگير زياد شده. ياد پارسال افتادم كه اين جماعت
ساده لوح ايراني ميرفتن به احمدي نژاد راي ميدادند كه اوضاعش خوب شه
نفت رو بريزن تو سفره اشون و از اين خزعبلات
يكي از آشنا ها ميگفت مردم ايران منفعت طلب ترين مردم دنيا هستند
خودتون فكر كنيد اگر اين قدر طمع كار نبودن گولد كوئست و اين شبكه ها
چطوري ميتونستن اين قدر توي اينجا با اين درامد پايين رشد كنند
گولد كوئست 300000 تا مشتري ايران داره و 300000 تا بقيه دنبا
خيلي باحاله . نه؟
يادم مياد چقدر موقع انتخابات گلوم رو پاره كردم كه اين احمدي نژاد معلومه چكاره است
همه بهم ميگفتن آره خيلي بده . بعد از انتخابات گفتن رفتيم بهش راي داديم
همين دو روييه كه حال آدم رو از ايراني جماعت به هم ميزنه
من ميترسم خودم هم اگر يه 5 6 سال ديگه اينجا بمونم مثل بقيه بشم
براي همين هر چه سريع تر بايد رفت

مهاجرت استراليا 2

خوب من اولين بار كه قصد كردم برم استراليا 1 سال و نيم پيش بود
قبل از اينكه اينجا براي فوق ليسناس امتحان بدم . اون موقع توي شركتي كه بودم
يكي بود كه خيلي عشق خارج داشت و گير داده بود كه من هم برم باهاش .
دوتايي بيشتر ميچسبه و اينا
بعد رفتم دنبال گرفتن اطلاعات و فهميدم كه توي هر جاييش بخواي درس بخوني
حدود 30 تا 40 مليون يك فوق ليسانس ساده در مياد .من هم كه اصلا اينكاره
نيستم كه براي درس خوندن پول بدم
بعد اين پسره هم يك تيريپهايي آمد كه خوشم نيامد و يواش يواش از سرم افتاد
بعد هم كه اينجا دانشگاه تهران قبول شدم ، ديگه از صرافتش افتادم.
چند تا وبلاگ از كسايي كه توي استراليا زندگي ميكنند پيدا كردم
فعلا اين يكي باشه تا بعد.
البته وبلاگش ادامه پيدا كرده به اينجا

April 24, 2006

انتخاب

اون چيزي كه سرنوشت شما رو ميسازه انتخابهاييه كه در لحظه ميكنيد
هيچ گاه نخواهيد فهميد كه اگر انتخاب ديگري ميكرديد چه ميشد
پس چرا حالا انتخاب درستي نميكنيد
هميشه بعضي از انتخابها درست ترند. البته
نه اينكه بعضي با بعضي برابرترند
تنها چيزي كه براي لذت بردن از زندگي لازمه فقط داشتن
هدف در زندگيست و بس
بالاترين هدفها هم اگر براشون تلاش نكنيد ميشند رويا و آرزو
نگرش نوستالژيك به تاريخ رو فراموش كنيد
كاري نداشته باشيد كه پدر و مادر شما چه كردند يا ميكنند
فقط سعي كنيد زندگي خودتون مناسب باشه . اونا تموم شدن . نوبت
نوبت شماست
اينا كه بالاست شعار نيست ، نگرش من به زندگيه . هدف داشته باشيد

اندر احوالات مهاجرت 1

بالاخره قصد مهاجرتم جدي شد
براي رفتن هم استراليا رو انتخاب كردم . دلايلش هم زياده
اگر شد قصد دارم از اين به بعد مراحل كار رو بنويسم
با يكي از دوستاي دانشگاهم كه اونجا دكترا ميخونه هم گپ زدم
به نظرم خوب مياد. تا چه پيش آيد

April 23, 2006

اسلام زيبا

زيبايي اسلام رو ببينيد و لذت ببريد

April 21, 2006

فاركس

يك چيز جالبي كه الان نگاه كردم اين بود كه توي جسجتوي وبلاگ توي بلاگر
اگر فاركس رو سرچ كنيد وبلاگ من انتخاب دوم مياد
از ديد من معنيش اينه كه اصلا وبلاگ فاركسي فعال فارسي نداريم

persian women

تاریخچه اختراع زن مدرن ایرانی بی شباهت به تاریخچه اختراع اتوموبیل نیست. با این تفاوت که
اتومبیل کالسکه ای بود که اول محتوایش عوض شده بود ( یعنی اسب هایش را برداشته به جان آن
موتور گذاشته بودند) و بعد کم کم شکلش متناسب محتوا شده بود و زن مدرن ایرانی اول شکلش
عوض شده بود و بعد، که به دنبال محتوای مناسبی افتاده بود، کار بیخ پیدا کرده بود.(اختراع
زن سنتی هم، که بعدها به همین شیوه صورت گرفت، کارش بیخ کمتری پیدا نکرد). این
طور بود که هرکس، به تناسب امکانات و ذائقه ی شخصی، از ذهنیت زن سنتی و
مطالبات زن مدرن ترکیبی ساخته بود که دامنه ی تغییراتش گاه، از چادر بود تا
مینی ژوپ. می خواست در همه ی تصمیم ها شریک باشد اما همه ی مسئولیت ها
را از مردش می خواست. می خواست شخصیتش در نظر دیگران جلوه کند نه جنسیتش
اما با جاذبه های زنانه اش به میدان می آمد.مینی ژوپ می پوشید تا پاهایش را به نمایش
بگذارد اما، اگر کسی به او چیزی می گفت، از بی چشم و رویی مردم شکایت می کرد. طالب
شرکت پایاپای مرد در امر خانه بود اما در همان حال مردی را که به این اشتراک تن می داد
ضعیف و بی شخصیت قلمداد می کرد. خواستار اظهار نظر در مباحث جدی بود اما برای
داشتن یک نقطه نظر جدی کوششی نمی کرد.از زندگی زناشوییش ناراضی بود اما نه
شهامت جدا شدن داشت نه خیانت. به برابری جنسی و ارضای متقابل اعتقاد داشت اما، وقتی
کار به جدایی می کشید به جوانی اش که بی خود و بی جهت پای دیگران حرام شده بود تاسف می خورد
بقيه اش رو ميتونيد تو كتاب همنوایی شبانه ارکستر چوبها نوشته رضا قاسمی عزیزه
راستي الپاري مسابقه گذاشته برا سال 2006
تا پس فردا هم وقت داره براي اقدام
هر كي پايه است بره

April 20, 2006

محبت

فكر ميكنيد كدوم ها قشنگتره؟

April 19, 2006

فيلم

ديروز اين سريال جديدي كه گذاشته ديدم taken by steven spielberg خيلي باحال بود. سريال دو ساعته نديده بودم كه ديدم اين چند وقته خيلي ميخوام بنويسم ولي نميشه تا ميرسم پاي كامپيوتر حس نوشتن ميره

April 18, 2006

رويا

از اين مملكت و اين فرهنگ خسته ام . از ارزش بودن دروغ و ريا خسته ام
از اين كه همه چي پشت پرده است خسته ام
ولي بعضي وقتها اين چيزها رو ميبينم آرزو ميكنم كه زماني (هر چند دور) از
راه برسه كه بعضي چيزها عوض شده باشه
هر چند اميدي به ديدنش ندارم

April 16, 2006

تولد

امروز تولد 50 سالگي مامانم بود ميخواستم غافلگيرش كنم ولي نش . يك اتفاق ديگه افتاد مامان بزرگ پسر خاله ام مرد .همه چي به هم ريخت مردنش هم خيلي سريع بود . اين دكتر بيشعور الكي الكي به كشتنش داد . مثل خيلي بيچاره هاي ديگه

April 10, 2006

آزادي

تعريف آزادي از ديد بعضيها
''انسانها بايد از هرگونه اعتقاد و تعلقی که ما نمی‌پسنديم آزاد باشند''

April 07, 2006

لب گرفتن

اين حكايت لب گرفتن هم جالب شده امروز داشتم نگاه ميكردم كه بازديد كننده ها چطوري آمدن توي وبلاگ من ديدم كه بيشتر آمار اين چند روزه مال لب گرفتنه كه اونم پستي بود كه از لب گرفتن آخوندا گذاشته بودم اين هم نكته ايست

April 05, 2006

زلزله

ديروز با بابام رفتيم بروجرد براي ديدن اثرات زلزله كلا خرابي زياد نبود . كشته ها هم بيشتر مال دو تا ده بودن . اكثر مردم آمده بودن بيرون خونه خوابيده بودن . كسي چيزيش نشده بود . اونجايي كه كشته شده بودند هم مثل اينكه توي يك ده يك خانوار و مهموناشون سردشون شده بوده . بعد همشون مردن يك ده ديگه هم از هر 3 نفر 2 نفر مرده بودند اونجايي كه ما رفتيم .دهي بود به نام ميدان توي گردنه چالان چولان . من هي به بابام
ميگفتم چرا نميريم بروجرد ميگفت كه نه مركز زلزله اينجا بوده و اينا . برگشت رو
ميريم از بروجرد ميايم. به هر حال رسيديم اونجا رفتيم دهات رو ببينيم ديدم بابام همه
جا رو ميشناسه . ازش پرسيدم گفت سپاهي دانش كه بوده اينجا درس ميداده . من هم
بالاخره دو زاريم افتاد كه چرا از اون ور رفته بوديم . (امان از كجيَت) !! به هر حال
از خونه ها بگم كه اكثر خونه هاي با تير باربر چوبي تخريب شده بودند . خونه هايي
كه ديوار باربر بودند هم صرف نظر از سقفشون خراب شده بودند . ولي ساختارهاي
جديد (مثل مدرسه و خانه بهداشت) سالم بودند. فوقش شيشه ها شون شكسته بود. طويله هاي
جديد هم اكثرا خراب شده بودند ولي دو سه تا از اون سقف قوسي قديمي ها سالم بودند كه
خيلي برام جالب بود. خرابيها توي دايره اي به شعاع 20 كيلومتر زياد بود و بعد به شدت
كم ميشد . فكر كنم جنس زمين باعث شده رزونانس نداشته باشيم. توي بروجرد هم تقريبا
خرابي نديدم فقط خونه هاي حاشيه شهر بود كه مردم آمده بودند توي شهر چادر
زده بودند . وگرنه تخريبي ديده نميشد. به هر حال خيلي مردم شانس آوردن كه بيرون خوابيدن . وگرنه كه الان حداقل 10000 تايي كشته داشتيم. يك نكته جالب اين بود كه شاگردهاي سري اول بابام رو ديدم كه همشون
بچه هاشون اندازه من بودن . نميدونم اينا چرا اينقده هولن. چه خبره بابا (: . بعد هم
يك پيرمردي ديدم كه با بابام ميرفتن شكار توي كوه . 75 سالش بود . خيلي هم
سرحال و قبراق بود . بچه هاش هم شاگرد بابام بودند . كلي برام لري حرف زد . بعضيهاش
رو نفهميدم ولي چي ميگفت يك نكته ديگه هم سرزندگي توشون بود . همشون ميگفتن مالمون رفت كه رفت . خودمون سالم
مونديم. فكر كنم اگر تو شهر اين جوري ميشد همه دو دستي ميزدن تو سرشون كه آپارتمان
فلان قد مليونيم خراب شد. واي واي پ.ن:جالبه كه هر بار چالان چولان رو ميشنوم خنده ام ميگيره . مثل اين اسامي پت و مت
و شعر معرو اينا كه تركيب تغيير يافته اشون خند دار شده.
پ.پ.ن: يك سري عكس گرفتيم كه هنوز خبري ازشون نيست

April 04, 2006

اگر

اگر اين ماهيان رنگي نبودند
در اين تنگ به اين تنگي نبودند
اگر همسايه ها بي سايه بودند
حصار خانه ها سنگي نبودند
.
.
.

April 02, 2006

تعطيلات

تعطيلات امسال رو نصفش رو پيش بابام اينا بودم نصفش هم خونه خودم. كلا بد نبود يك زمانهايي هست كه حرف زدن با پدر و مادرت رو نميتوني با هيچ چيز ديگه به دست بياري . من كه هميشه سعي كردم تا جاييكه ميشه كاري نكنم كه ناراحت بشند و اينكه باهاشون دوست باشم و تا كنار هم هستيم از مصاحبت با هم لذت ببريم بابام يك پروژه سراغ داشت كه من احتمالا برم سراغ اون دوستم كه شركت زده و براش بگيرمش . ولي بابام ميگه بايد من ازشون درصد بگيرم ( به جز پورسانت معمول) ولي 5 درصد بيشتر نميشه گرفت چون من جزء هيات مديره شركت خودمونم اين سريال دوستان خيلي باحاله من بعضي قسمتهاشو كه ميبينم از خنده ميتركم كلشو يك بابايي داره ميده 75 تومن حدود 400 قسمت 30 دقيقه اي فعلا نميتونم بخرم . اگر خريدم نگاه ميكنم بعد ميام تعريف ميكنم درامد تو استراليا اونقدري كه فكر ميكردم خوب نيست . درآمد متوسط براي يك نفر با 3 سال سابقه كار حدود ماهي 5000 دلار استرالياست كه ميشه حدود 3.5 مليون خودمون كه مالياتش اگر بره ميشه حدود 2.5 تا فوقش 3 تومن . ولي بقيه چيزاش يك چيز ديگه است به به